۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

كمي  دلهره دارم كمي دل مشغولي
تو قالب هاي پيشين جايي ندارم
... انگار خواه يا نا خواه بزرگ ميشوم، بزرگ تر از جسمم گاهي ،
ديروز دوستي ميگفت شايد به همين علت است كه وقتي چشمهايت را ميبندي سريع خواب ميبيني..!
گاهي اين قدر اين جدايي ملموسه كه فكر ميكنم ايستاده ام كنار خودم، و خودم را ميبينم كه حرفهاي روزمره ميزنم با همكارم
و ان ديگرم علاقه اي به اين اجتماع ندارد، به اين تحصن ريا .....


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.