۱۳۹۱ شهریور ۲۵, شنبه

سرخوشم،‌ این ناگهان مستی ز بوی جام كیست؟
شعله می‌ریزد زبانم، بر زبانم نام كیست؟

كوچه‌های روشن دل در صدای او رهاست
می‌رود منزل به منزل، این طنین گام كیست؟

اینك آن خون ـ‌ خون‌ِ تلخ‌ِ سنگ بودنهای من ـ
نذر شیرین‌كاری‌ِ شمشیر خون‌آشام كیست؟

آن جنون لاابالی ـ‌ وحشی صحرای وهم
در پناه كیست امروز؟ ای عزیزان! رام كیست؟

از پی هم مهر و قهر و مهر و قهر و مهر و قهر
دانه‌ها پاشیده اینجا، پیش پایم دام كیست؟

شام هر شام این شرار شعله شعله از كجاست؟

صبح هر صبح این نسیم نو به نو پیغام كیست؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.